احمد نصرالهی، تابستان ۱۳۹۶
هر نقطه قدرت آن را دارد تا در موقعیت ویژه خویش در میان هزاران ویرگول راه برود و زایش در سکوت را تجربه کند. در این بازی به ظاهر کودکانه، افق در افق پروانه ها رنگ خواهند گرفت و این خاصت وارونگی است.
در فضای معلق، رنگ ها در میانه ی راه هستند و تیرگی ها با وزن مخصوص به خود، مانند روز و شب، نظر به چپ و راست می نمایند تا در خطوط نخ نمای هر اثر، هر لکه ی دور و نزدیک نقش خود را بازی می کند. در چنینی موقعیت خاص، چشمان دلتنگ و در خود رفته زنان، در فرم خود به انتظار می نشینند تا رنگ ها در بداهگی شان ساز خود را کوک کنند و در این گام معلق، هرچه هست با امتداد چند لکه قاب می شود.
نقطه ها، خطوط باریک و چند لکه رنگ در صورت های زنان.
زن، از دغدغه های طولانی زندکی نقاشانه شیدا قلی پور است که در این فراز و نشیب، نقاش آخرین دست آوردش را به نمایش درآورده است. تجربه های او در صیقل دادن دل مشغولی هایش قابل تحسین است.
شور اکسپرسیونیستی در خیال رومانتیک به شدت عاطفی می نماید و کاردبرد بافت در سایه تاش های نرم قلم مو، به لطافت بصری آثارش می افزاید. چهره های زن، معصومیت تصاویر را به اشتراک می گذارد و چشمان فرو رفته در مه، چهره های چندتایی، حالت دیگری از شاعرانگی اوست. در آخر می توان گفت که او در افق های ذهن اش، درگیر همزیستی آرمانی است تا صلح را به خانه بیاورد.