رویکردی شگرف از چهره های آبی، صورتی و بنفش زنانه در کنار سرو و ماه زلالی به دنیای سایه های سرگردان و شبح وار، خود رویکرد تازه ای در قلمرو نگاره پردازی نوین در آثار جدید شیداقلی پور است که سالیان درازی را درنقاشی معاصر سپری کرده و به دستاوردی قابل تامل دست یافته است.
چهره های شفافتر و شاداب تر آثار پیشین، به ویژه نقشمایههای سه گانه زن، ماه و سرو، گاه در کنار هم گاه جدا از هم در نگاه نخست، هرچند جذاب تر و مایه فرحناکی روح و روان آدمی اند اما هنرمند نگاه های درهم شکسته، مسخ شده و چهره های مات را به گل آذین های تافته در رنگ و نور آثار جدیدش ترجیح داده است. چون سرگشتگی انسان، به ویژه از سرگشتکی و حیرانی زن نه در بافت اجتماعی، بلکه در بافتی درونی و روان کاوانه را نقش میزند.
چهره ها کنار سایه ها و اشباح شبه آدمی، در نوعی سمفونی رنگ و گل های درهم شکسته و جدا شونده به هم تنیده شده اند که ببیننده را در نگاه نخست مسخ می کنند و به ژرفنای درون فرو می برند، آنجا که سایه ها با هم نجوا می کنند بی وازه، بی صدا، بیرنگ۔ این چهره های زنانه گوبی ماسک دارند و نقابی وهم آلود به چهره زده اند. چهره های هراسی، چهره های در هم فرو رفته و در خود فرو رفته، وجدان آدمی را در هاله ای از سرگشتگی غرفه می سازند و به درنگ وامی دارند.
سرگشتگی رازی است عیان و در عین حالی پنهان از نظرها که در میان سابیه ها و اشباح موج می زند، را آفرینش است و در بوته آزمایش آده ها نرم می شود، اما به آسانی فاش نمی شود.
چهره ها و سایه ها کنار هم قطار می شوند و کلی ها و شاخه ها هبچ پیوندی مبان آنها برقرار نمی کنند. گلها هم کنار آدمھا پراکنده اند و وصل نمی طلبند. این سرنوشت سایه هاست در زمانه عسرت که دل نگارهھای گاه پر رنگ ، گاه محو و وهم آلود آفتابی می شود.
هنرمند در دو دهه گذشته از نگاره های مینیاتوری آغاز کرد و به خوبی ریزه کاری های تکنیکی و شگردهای شاداب رنگی مینیاتورهای سنتی را پشت سرکذاشته است، اما اکنون در دهه اخیر به جرات می توان کفت که اتفاق تازه ای در هنرش رخ داده که می توان آن را هنر مبنباتور مدرن ناه نهاد با هر نامی دیکر . عناوین مهم نیستند، اما به راستی مینیاتور سنتی ما دهه های متمادی است که در خود تکرار شده و می شود. تکانه های میبنیاتوری قلم هنرمند با دریافت و دیدکاهی که از هنر مدرن و فرامدرن می توان سراغ داشت، قلمرو نگاره های رنکارنک و به ظاهر مسحورکننده را پشت سر گذارده و به ویژگی اکسپرسیونیستی نزدیک همیشود، به طوری که پشت چھره ھای همات، محو ، نیم-نگاه ھائی سایه وار، روان ھائی پریشیده و سرگشته ای را میتوان تجسم کرد که حاصل یک زندگی درون نگر، عمیق و پشت سرگذاردن ستبغ ها و صخره های دشوار زندگی در جامعه ای درد کشیده است.
از این رو، هنرمند آثاری با چهره های مات و ژرفانگر آفریده و از بزک کاری های رنگین، چشم نواز و ظاهر فریب که عمدتا زنان هنرمند ما را به خود مشغول داشته – پرھیز کرده است”. ابن یک گام” به پیش در عرصه هنر است، هرچند مخاطبان کمتری داشته باشد، اما هنری است پیش رونده در سبک و سیاق خاصی که هنرمند پس از سال های کار مستمر بدان دست یافته است۔
دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور مطلق / مرداد ۹۶