ایدهی اساسی ای که پس پشت جهان پیش روی شماست، تنشی بنیادین و فراگیر ناشی از زیستن در هستی است؛ هستیای یکسر بشری و توامان جهانی که در قالب ساختاری تکنیکی و فراگیر، امکان هر نوع خروج از تعین یافتگی را از سوژه ها سلب کرده است. تنشی درون ماندگار که بازنمایی امر واقعی را تحت سیطره خود دارد. این مجموعه تلاشی است شخصی برای تخيل حول مفهوم رهایی – رهایی از ساختاری فضا- زمانمند، امری تاریخی و جغرافیایی. تلاش هنرمند بر آن بوده که جدال بین انسان و جهان واقعی ای که او را احاطه کرده است، در بیانی نمادین بازنمایی شود. جدال عاملیت فردی و ساختاری که خود را جبراً بر فرد تحمیل می کند. این جدال در قالب گریز از متدهای نظام مند و فقدان مرکزیت و سیالیت خطوط و رنگها خود را بازنمایی می کند؛ این مجموعه روایتی است از تن زدن هنرمند از پذیرش این تعين و در عین حال روایتی است از شکست دائمی او در این جدال. در این مجموعه، طبیعت همان افقی است برای رهایی، امکانی در پیش روی آدمی انسانی که در جهانی خودساخته گرفتار آمده، و پرتره همان بدن خودآگاه هنرمند است؛ خودآگاهی ای که با مقاومت درون این شبکه فراگیر و قدرت بیرونی مسلط تلاش دارد تا با خروج از قالب تعیین شده دست به تاسیس هویتی جدید پژند. اما همواره توسط نیرویی مسلط سرکوب می شود و پرتره – به مثابه خودآگاهی هنرمند- را مخدوش، سپال و متناقض برمی سازد. اما این تلاش متوقف نمی شود و نیرویی از مواجهه هنرمند و طبیعت دائما در حال بازتولید شدن است این مجموعه روایتی است از تلاش برای رهایی؛ جدال و شکستی ابدی.
همبودی انسان و اضطراب به بهانه نمایشگاه نقاشی های شیدا قلی پور
نقاشی های شیدا قلی پور در مجموعه حاضر، فرو رفته در خود و محصور در خطوط محیطی نامنظم و ناتمام همبودی رنج و اضطراب انسان معاصر را پیش روی مخاطب امروز نمایان می سازند. او در اینجا در پی بازنمایی امری واقعی نبوده و نیست و باید مفهوم مستتر در تابلوهایش را در فاصله میان روایتی تصویری و تجریدی زیست هنرمند به مثابه کنشی نقاشاته مورد مطالعه قرار داد، اما آنچه به عنوان اصلی ترین عنصر بصری در یک موقعیت مشابه می توان در آثار این نمایشگاه دید، شکل های مختلفی از «انسان» است زنان در نقاشی های قلی پور با چشم ها و سپس با نیمه پنهان چهره هایشان با ما سخن می گویند. با وجود نیروی فراوانی که در این پرتردها احساس می شود، وجه ساده و بی پروای این چهره ها کیفیتی استعاری را به مخاطب القا می کنند. هر چند رویدادهایی که در فرم هر چهره با ضرباهنگی مشخص و پیوسته از رنگ گزاری های تند و خشن به سامان می رسند در توسعه بیان هنری نقاش نقش مهمی بازی می کنند در این مجموعه نقاش با گرایش بیشتر به فرمهای اکسپرسیور لایه گذاری رنگ های تخت به دنبال درک فضاهایی تازه از مفهوم مدرنیستی (با لهجه ای بومی) در کار نقاشی فیگوراتیو و یافتن ارتباطی میان فرم و محتوا است. بر اساس چنین رویکردی، او اینجا با نگاهی از درون و تعمیق یافته، یک اختصاصی رنگ آمیزی خود را با کاربستی از زمینه های رنگی مایل به زرد و سبز به حالتی خلسه اور نزدیک می کند، تلاشی برای عینیت بخشیدن به موضوعی ذهنی و ناملموس که برای رسیدن به نتیجه ی متفاوت، هربار به تجربه حسی خود رجوع می کند
کیانوش معتقدی
تهران – ۱۳۹۸